حکمرانی متعالی؛ وحدت و انسجام اجتماعی متمتع مردم شناسی

16 اردیبهشت 1403 - خواندن 5 دقیقه - 53 بازدید


امروزه با توجه به اهمیت و جایگاه امر حکمرانی و توجه ویژه محافل علمی و سیاسی به این موضوع، شاخص ها و مدل های بسیاری برای ارزیابی نظام حکمرانی و میزان کارآمدی ساختار حکمرانی در کشور های مختلف طراحی شده است. شاخص بانک جهانی، شاخص مجمع جهانی اقتصاد، شاخص حکمرانی پایدار، شاخص آمادگی برای تغییر و در نهایت شاخص اهداف توسعه پایدار سازمان ملل از جمله مهم ترین و پرکاربردترین شاخص های ارزیابی در سطح جهانی محسوب می شوند. در تحلیل میزان کارآمدی این شاخص ها و تناسب آن با مختصات و مقتضیات بومی- فرهنگی کشور های مختلف، نکات و نقد های بسیاری از سوی محققان مطرح شده است.
این تحلیل ها از زوایای مختلفی از جمله تحلیل مبانی فکری، فلسفی و سیاسی، الگوی مرجع ارزیابی در این شاخص ها، شیوه های تحقیق و جمع آوری داده ها، روش های تبدیل داده های کمی به تحلیل کیفی و بالعکس، شیوه طبقه بندی و رتبه بندی کشور ها ارائه شده است. یکی از زوایای مغفول در تحلیل و نقد این شاخص ها و همچنین طراحی شاخص بومی ارزیابی نظام حکمرانی، توجه روشمند و کاربردی به موضوع تنوعات مردم شناختی و روند پراکندگی این تنوعات در کشور های مورد بررسی است. این امر برای کشور هایی همچون جمهوری اسلامی ایران یا لبنان که به دلیل ظرفیت های خاص خود از تنوعات مردم شناختی بسیار گسترده ای برخوردار هستند، بسیار حیاتی و ضروری است. با این توضیح برای ارزیابی نظام حکمرانی، نقش و جایگاه مولفه های مردم شناختی با در نظر داشتن مختصات مکانی موثر (جغرافیا) و فرهنگی موثر (تاریخی) الگو های مردمی و پراکندگی آن ها در زیست بوم های مختلف باید جایگاه مشخص و روشمندی داشته باشد. برای کشور هایی همچون جمهوری اسلامی ایران که به دلیل تنوعات و تکثرات فراوان الگو های مردم شناختی، از ظرفیت های بی پایانی برای تولید انواع منافع فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی برخوردار است، لحاظ کردن این تنوع مردم شناختی و شاخص سازی برای تثبیت و حتی گسترش ساختارمند آن امری ضروری و استراتژیک است؛ چه اینکه الگو ها و شاخص های موجود ارزیابی حکمرانی عمدتا با مبنا قرار دادن الگو های کشور های توسعه یافته و غربی و میزان موفقیت آن ها در متحدالشکل ساختن مختصات فرهنگی و اجتماعی زیست افراد، نقش موثری در کاهش تنوعات مردم شناختی کشور ها به ویژه کشور های مرکز و غرب آسیا دارند.

توجیه اولیه و استدلال ابتدایی این الگو ها در کاهش تدریجی و حذف تنوعات مردم شناختی، استناد به چند مبنای جامعه شناختی نامتناسب با محیط عینی- اجتماعی کشور هایی همچون جمهوری اسلامی ایران است.
عمده الگو ها و شاخص های حکمرانی رایج با مفروض داشتن این امر که رشد اقتصادی و اجتماعی در نتیجه امنیت مبادلاتی و این امر نیز بر مبنای میزان موفقیت حاکمیت در حفظ ثبات اقتصادی، اجتماعی و حتی نظامی- سیاسی است، ارزش ذاتی ثبات و امنیت را مورد تایید و تاکید قرار می دهند.

این گزاره یا شبه فرضیه تا اینجا بسیار درست و معقول به نظر می رسد و با صرف بررسی آن، می توان به درستی آن گواهی داد، اما معضل اصلی درست در جایی نمایان می شود که مقدمات بعدی و گزاره های استنتاجی بعدی مطرح می شوند. در ادامه معمولا به این شیوه استدلال می شود که تنوع مردم شناختی و تاکید ویژه بر هویت فرهنگی، مذهبی، عقیدتی و بومی گونه های مردمی، به خودی خود عامل ایجاد تضاد اجتماعی و رقابت جمعی می شود و ضمن اینکه چنین رقابتی انسجام اجتماعی را مختل می کند، تضاد مذکور امنیت مبادلاتی و گونه های دیگر امنیت را که از سوی حکومت ارائه می شود، به تدریج زائل می کند، در نتیجه تلاش برای القای سبک زندگی لیبرالی، مصرفی و عقلانیت محور با ترکیب سایر مولفه ها همچون فردگرایی، حس گرایی، منفعت گرایی و عمل گرایی برای مردم در گستره جهانی لازم و ضروری می نماید.

طرح مطالبی همچون توجه به نسبیت های فرهنگی یا توسعه پایدار نیز دردی را درمان نمی کند، چراکه این مباحث درصدد توصیه به رعایت همین سبک زندگی یکسان، اما در جغرافیای بومی غیرشهری است! در حالی که باید اذعان داشت در مطالعات مردم شناسیو انسان شناسی، تنوعات مردم شناختی لزوما به بروز تضاد و رقابت اجتماعی ختم نمی شود، بلکه ضریب یافتن این تنوعات با کمک محور های منسجم کننده ای همچون عقیده و مذهب، تعلقات ملی و وطنی، نظام اخلاقی- ارزشی و الگو های مرجع اجتماعی قدرتمند نه تن ها نقطه ضعف که دقیقا نقطه قوت و عامل تولید قدرت های مختلف و باثبات درون مرز های یک کشور می شود. شاهد مثال های بسیار زیادی در تاریخ مطالعات مردم شناختی ایران و ساخت تاریخی زندگی مردم ایران برای این موضوع وجود دارد. وقوع انقلاب اسلامی و تجربه شگفت انگیز جنگ تحمیلی در دوران معاصر، دفاع جانانه مردم ایران از مرز های ملی پس از تجاوزات نظامی کشور های مختلف در دوران قاجار و پهلوی اول و وحدت مذهبی- عقیدتی مردم ایران در دفاع از مبانی مذهب تشیع در دوران صفویه از جمله مهم ترین نمونه های تاریخی این موضوع محسوب می شود که در آن ها به رغم حضور تنوعات مردم شناختی فراوان، وحدت و انسجام اجتماعی در محور واحدی شکل گرفته و قله های تاریخی درخشانی را به ثبت رسانده است.


 


مردمحکمرانیحکمرانی متعالی وحدتانسجام اجتماعی