حاصل زندگی ؟

19 خرداد 1402 - خواندن 4 دقیقه - 567 بازدید


حاصل زندگی 

بیشتر عمر آدمیزاد در این دنیا صرف شناختن حاصل زندگی و راز ابدی حیات شده است . ناله ای که از گلوی مولوی برخاسته و اشکی که از چشم خیام فرو ریخته همه به خاطر کشف این حقیقت بوده است .

 راستی معنای زندگی آدمی چیست ؟ امید و نومیدی ، خشم و مهر ، شهوت و خودخواهی ، جنگ و خون ریزی ، و آخر هم مرگ و گمنامی ؟! نه !... گمان میکنم که حاصل زندگی بشر را در دوست داشتن و غم خوردن به خاطر دیگران بتوان خلاصه کرد_ وای از دلی که گرمی محبتی را در خود احساس نکرده باشد و لعنت بر آن زندگی که شعله ی دوستی و مهربانی ، از درونش زبانه نکشد . اساسا فرق میان آدم مرده و زنده همین است که با مردن همه ی آرزوها و امیدها پایان میاید در صورتی که نشانه ی یک آدم زنده ، ترقی و تکامل و جهش به سوی بالاست . و هیچ ترقی و پیشرفتی بی مدد " دیگران " امکان پذیر نیست . بهترین راه تکامل و جهش هم این است که بدانیم چگونه و بیشتر با دیگران کنار آییم . گمان می کنید نخوت و خودفروشی و تکبر و خود پسندی میتواند راه زندگی را بر ما گشاده تر ساخته و دیگران را در برابرمان به طاعت و بار کشیدن وا دارد ؟ نه ! ... بلکه فقط قلبهای مهربان و مردم دوست است که میتواند جای خود را در دل دیگران استوار سازد . همان راهی که پیامبران و بشر دوستان کهن سپرده اند . امروز دست به دل هر کس بزنید ، ناله اش از سردی ها و خشونتهای مردم بلند است . همه ی ما از بی دوستی می نالیم و حاضریم جان در راه کسی دهیم که اندک دست مهر و محبتی بر چهره ی دردمند ما بکشد ؛ برای کسی میمیریم که برای ما تب کند ! ولی بدبختانه او را پیدا نمی کنیم . فقط مینالیم و دیگران را متهم میسازیم ؟ ولی باید توجه داشت که علت اینکه بیشتر دوستی ها به نامرادی و حتی دشمنی می کشد این است که خودخواهی و خویشتن پرستی بالای همه چیز قرار گرفته است و در نتیجه صورت زیبای محبتهای بی ریا را آلوده و تردید آمیز جلوه می دهد ؛ باید دوست داشت نه به خاطر چیزی یا پاداشی که به ما رسد . کسی که راه زندگی را یافته باشد آنقدر افق اندیشه هایش بلند است که جان و قلبش به خاطر همه ی " مردم " به طور کلی بین آدم در حال سوختن و گداختن است . طبعا چنین آدمی هیچگاه گرفتار ناکامی نشده و سرش در راه دوستی به سنگ نا امیدی نخواهد خورد . زیرا مایه چنین دوستی آنقدر در آتش فداکاری و از خود گذشتگی گداخته شده است که دنیای بزرگ و همه ی موجودات آن را در پرتو حرارت خود ، گرمی و روشنایی بخشیده ؛ ❤ دل آدم را نورانی می کند و دیگر جایی برای تفاهمات مختصر و ناچیز باقی نمی گذارد .

 آری حاصل زندگی چیزی جز [ عبادت خالق ] و محبت به مخلوق نیست و آنهم جز با فداکاری و از خودگذشتگی حاصل نمی شود . باید سوخت و چون شمع روشنایی بخشید . چه کسی از شمع بدش می آید و با روشنی بی منت آن دشمنی می کند ؟ شما هم امتحان کنید بسوزید و اشک بریزید ، زیرا حتما اشک ریزه های سحرگاهی شمع پروانگانی را هم به دنبال خود خواهد کشید .

گریه و درد و غم و زاری خود

شادمانی دادن به بیداری خود.....و حاصل زندگی همین است و بس:


ماخذ

نگاهی بر سخنان و اندیشه های بزرگان تالیف سعید شیرانی بیدآبادی برگرفته از کتاب نامه نگاری حسام الدین امامی.

حاصل زندگیمعنای زندگیدوستی هاعبادت خالق