روانشناسی عقل و آینده نگری

6 خرداد 1402 - خواندن 9 دقیقه - 676 بازدید


روانشناسی عقل و آینده نگری ؟

 در این خصوص باید گفت : فعالیتهای غریزی و طبیعی که به منظور جلب لذائذ یا دفع آلام انجام می شود مشترک بین حیوان و انسان است . ولی فعالیت های تدبیری و آینده نگری که ناشی از تعقل و تفکر و مبتنی بر مطالعه و مصلحت اندیشی است به انسان اختصاص دارد و حیوانات از آن محروم و بی نصیبند. گرچه پاره ای از اعمال حیوانات از قبیل ساختن لانه ، تهیه آشیانه و مهاجرت های فصلی برای هدفهای دور دست انجام می شود ولی هیچ یک از آن کارها بر اساس تدبیر و مآل اندیشی و روی محاسبه و فکر نیست ، بلکه الهام فطری و جاذبه غریزی آنها را به این اعمال وا می دارد .انگیزه آدمی در فعالیت های غریزی و خواهشهای نفسانی ، نیل به ملائمات و دفع منافرات طبیعی است ، ولی در مورد فعالیتهای تدبیری محرک انسان ، مصلحت اندیشی و عاقبت بینی است و بر اساس محاسبه و سنجش عقلی ، یا به کاری دست میزند که مایه خیر و صلاح است یا کاری را ترک میکند که در آن شر و ضرر نهفته است. با توجه به این مطلب که افراد از جهت تعالی و روحی ، تربیتهای انسانی ، و رشد معنوی متفاوت میباشند قهرا توجه آنان نیز به عاقبت اندیشی و رعایت خیر و مصلحت متفاوت خواهد بود . به هر نسبت که شخص ، در شئون حیوانی متوقل تر باشد به کامجوئی و لذت طلبی گرایش بیشتر دارد و به هر نسبت که در جنبه عقلی ، تکامل و رشد بیشتری یافته باشد مآل اندیشی و فعالیتهای تدبیریش گسترده تر خواهد بود و گاهی انسانهای تربیت یافته آنچنان مطیع عقل روشن بین میشوند که برای نیل به کمال معنوی و دست یافتن به تعالی انسانی غریزه را واپس می زنند و از لذت و کامکاری چشم می شوند . 

لذت را طبیعت درک میکند و مصلحت را عقل . لذت جوئی محرک غریزی است و مصلحت طلبی محرک اراده . ارضاء غرائز و خواهشهای نفسانی به آدمی لذت می بخشد ولی اطاعت عقل و رعایت تدبیر و مصلحت لذت آفرین نیست حتی در مواقعی رنج و زحمت ببار می آورد اما موجب خشنودی دل و رضایت خاطر است .تدبیر و مآل اندیشی در فعالیت های مختلف حیاتی لازمه ی زندگی عاقلانه و سالم برای همه ی انسانهاست. ؟ بسیاری از ناملایمات و انحرافهائی که در طول زندگی دامنگیر مردم می شود و آنان را دچار ناکامی و شکست مینماید و احیانا به گناه و اعمال ضد انسانی وادارشان می سازد ناشی از پیروی هوای نفس و تمایلات غریزی و سرپیچی از فرمان عقل و ندای وجدان اخلاقی است . اینان تدبر نمی نمایند ، به عواقب اعمال خود نمی اندیشند ، و پیرامون صلاح و فساد کارهایی که انجام می دهند فکر نمی کنند و بر اثر این حالت روحی همواره در معرض انواع آلام و مصائبند . غرائز و تمایلات نفسانی در کمال قدرت و نیرومندی بر انسان و حیوان حکومت می کنند و پیوسته آنها را در مسیر خواسته های خود سوق میدهند و در راه تحقق بخشیدن به تمنیات خویش تحریک می نمایند . غرائز ؟ کور و بی شعورند ، خوب و بد نمی شناسند ، خیر و شر نمی دانند ، و روا و ناروا را درک نمی کنند ، فقط ارضاء خود را می طلبند و همواره خواهان فرونشاندن عطش طبیعی و اعمال خواسته های خویش هستند .

چشم تشنه ی نور است ، گوش تشنه ی صدا ، دست تشنه ی سطح ، بازو در تجسس چیزهایی است که بتوان بر آنها دست یافت یا بدور ریخت ، پا در تکاپوی مسافت ، خشم در جستجوی دشمن برای نابود ساختن ، کنجکاوی در پی چیزی برای کشف کردن ، عشق به دنبال معشوقه ، و بدین طریق هر غریزه در تکاپوی موضوعی است که زمینه را برای ابزارش فراهم کند . حیوانات ، نه میتوانند به آینده خود فکر کنند و نه به مآل اندیشی و مصلحت بینی محتاجند چه در کارهای خود آزادی عمل ندارند . آفریدگار حکیم آنها را در چارچوبه ی غرائز محدود و محصور نموده ، وظیفه شناسی را با سرشتشان آمیخته ، و راهی را که به طور طبیعی می پیمایند بر اساس هدایت تکوینی باریتعالی و بر وفق صلاح فردی و نوعی آنها است . حیوان به طور فطری و کشش نیروهای درونی خویش راه را از چاه می شناسد و بی آنکه نیاز به اندیشه و تعقل داشته باشد خیر و شر خود را تشخیص میدهد و بدون احتیاج به مربی و معلم مدارج ترقی و کمال را طی می کند. حیوان با مغز محدودی که دارد قادر به فکر کردن نیست و به فکر هم نیاز ندارد زیرا حیوان برای ادامه زندگی با غرائز ناخودآگاه و عادات اکتسابی و روابط جنسی و اجتماعی خویش اداره می شود . میتوان گفت که غریزه خود یک نوع هوش ثانوی است که به وسیله آن در یک لحظه کوتاه، شرائط زمان و مکان را می سنجد و این اندازه گیریهای غرائز چنان دقیق و حساب شده است که عقل و هوش انسانی به آن نمی رسد . ؟ چگونگی آفرینش انسان از جهات متعدد با خلقت حیوانات تفاوت اصولی و بنیادی دارد که مهمترین آنها وجود عقل و آزادی در انسان است . خالق توانا این دو سرمایه گرانقدر و پر ارج را در ساختمان بشر بکار برده ولی حیوانات از این دو مزیت بزرگ ، محروم و بی نصیبند . ما فکر میکنیم ، حرف می زنیم ، بد و خوب را تشخیص می دهیم ، و با فکر خود چیزهای تازه میسازیم ، اما مغز میمون فاقد این امتیازات است و مانند ما قدرت ندارد کارها را از روی منطق درست انجام دهد. ما هنوز از اختلاف ساختمان مغز خودمان با میمون آنطور که باید خبر نداریم و نمی دانیم که چهار میلیارد سلول اعصاب مغز میمون نمی تواند کار چهارده میلیارد سلول مغز انسان را انجام دهد . پروردگار حکیم اراده فرموده بشر را مختار بیافریند و او را در گزینش خوب و بد ، هدایت و ضلالت ، و فضیلت و رذیلت آزاد بگذارد و برای آنکه آزادی مایه بدبختی و تیره روزیش نشود ، به گمراهی گرایش نیابد ، و از سعادت و کمال لایق خود محروم نگردد او را از نعمت عقل و هوش برخوردار ساخت تا بتواند در عقائد و اعمال خود مطالعه کند ، با راهنمایی عقل ، مسیر صحیح و ناصحیح را تشخیص دهد ، پاکی را از ناپاکی بشناسند ، و خود آزادانه راه حق و باطل را انتخاب نماید . غریزه در انسان با اعمالی که به وسیله ی هوش و عقل انجام می شود کاملا جدائی دارد زیرا هوش و عقل ، بد و خوب را تمیز می دهند اما غریزه یک استعداد خودکار است .هوش پدیده ایست انفعالی یا استعدادی است که انسان را در زندگی رهبری مینماید . به عقیده دانشمندان ، هوش مانند فرماندهی است توانا که حالات انفعالی و روانی و آزادی انسان را کنترل و اداره میکند . خلاصه انسان از نظرحیوانی ، یک موجود غریزی نیست زیرا او با فکر درست و تعلق کامل میتواند غرائز طبیعی را هر قدر شدید باشد تعدیل کند و آنها را با رعایت مصلحت اعمال نماید و این درست است که گفته اند : حیوان با غرائز و انسان با تخیل و عقل خود زندگی میکند . کسی که می خواهد در گفتار و رفتار خویش از راهنمائی عقل و هوش استفاده کند ، خوب و بد اعمال خود را بشناسند ، و با تدبر و مآل اندیشی قدم بردارد ، باید از عجله بپرهیزد و شتابزده تصمیم نگیرد ، چه افراد عجول ، به خود فرصت مطالعه و دقت نمی دهند ، ناسنجیده دست به کاری می زنند ، و دیر یا زود دچار ندامت و پشیمانی می گردند . در نهاد آدمی به قصاء حکیمانه الهی تمایلات متضادی آفریده شده است . اگر اشخاص ؟ موقع شناس و مصلحت اندیش باشند میتوانند از آن تخالف تضاد به شایستگی استفاده کنند ، هر تمایلی را در جای خود با اندازه گیری صحیح اعمال نمایند ، و بر اثر آن زمینه رشد اخلاقی و بهبود زندگی خویش را مهیا سازند و موجبات تعالی و معنوی خود را فراهم آورند .


اصول و مبنای روانشناسی ص 132

کتاب الوزراء و الکتاب ترجمه ابوالفضل طباطبائی

اخلاق از نظر همزیستی : استاد فلسفی.


آینده نگریهدایت و ضلالت غرائز و تمایلاتعقل و هوش