روانشناسی رنگ لباس زنان در نگاره های منتخب از «شاهنامه طهماسبی» براساس نظریه «ماکس لوشر»
محل انتشار: فصلنامه پیکره، دوره: 12، شماره: 33
سال انتشار: 1402
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 197
نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_PYKR-12-33_005
تاریخ نمایه سازی: 29 مهر 1402
چکیده مقاله:
بیان مسئله: رنگ به عنوان یکی از عناصر مهم بصری بیشتر مورد توجه هنرمندان مکتب دوره صفوی بوده است. حضور متعدد نقش زن در «شاهنامه طهماسبی» نشان از جایگاه والای زنان در این دوره دارد. از این رو با استعانت از رویکرد روانشناسی رنگ ماکس لوشر می توان به مطالعه لباس زنان در «شاهنامه طهماسبی» اقدام کرد. پژوهش فوق درصدد پاسخ گویی به این پرسش ها صورت گرفته است: براساس نظریه «روانشناسی رنگ ماکس لوشر» هنرمند از چه رابطه ای برای ترسیم لباس زنان «شاهنامه طهماسبی» استفاده کرده است؟ و نیز هنرمند بیشتر تحت تاثیر کدام یک از رنگ های سرد یا گرم قرار داشته است؟ هدف: شناخت اندیشه های روانی هنرمند صفوی در ترسیم رنگ لباس زنان «شاهنامه طهماسبی» براساس نظریه روانشناسی رنگ ماکس لوشر هدف پژوهش حاضر است. روش پژوهش: این پژوهش از نوع کیفی و روش انجام آن توصیفی- تحلیلی است. جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و با ابزار فیش برداری و تصویرخوانی و جداول، از طریق تحلیل داده ها، صورت گرفته است. روش نمونه گیری پژوهش هدفمند و به جهت تعدد حضور پیکره های زنان، از بین ۲۵۸ نگاره «شاهنامه طهماسبی»، ۲ نگاره برای مطالعه با نظریه مذکور انتخاب شده است. یافته ها: هنرمند عصر صفوی از دید روانشناسی رنگ ماکس لوشر در بکارگیری عنصر رنگ برای لباس زنان از رابطه تعادل بین رنگهای سرد و گرم استفاده کرده است که به عبارت دیگر از هر دو گروه رنگی سرد و گرم برای رنگآمیزی لباس زنان بهره جسته است. نگاره های مورد پژوهش در ارتباط با نظریه حاضر از لحاظ تعدد رنگی و به کاربردن رنگ ها نسبت رنگهای سرد به رنگ های گرم بیشتر است و این بیانگر آن است که هنرمند این دوره بیشتر تحت تاثیر رنگهای سرد(آبی، سبز) قرار داشته است. مطابق با نظریه مذکور از رنگ خاکستری که یک رنگ خنثی محسوب میشود برای لباس زنان استفاده نشده است و همچنین برای نشان دادن جایگاه زنان از منسوجات بهره گرفته شده است.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
سجاد فطرتی
کارشناسی ارشد پژوهش هنر، دانشکده هنرهای تجسمی، دانشگاه هنر اسلامی تبریز، تبریز، ایران.
شهریار شکرپور
استادیار گروه هنرهای صناعی، دانشکده هنرهای صناعی، دانشگاه هنر اسلامی تبریز، تبریز، ایران.