روانشناسی تعلیم و تربیت

27 آذر 1401 - خواندن 7 دقیقه - 1100 بازدید



 ؟ آنچه را که در این گونه بحث ها ( الگوهای رفتاری و تربیتی ) مطرح میکنیم ، بر مبنای اکثریت و اغلب افراد است . ممکن است در بسیاری از مسائل که مطرح می شود استثناهایی هم وجود داشته باشد که هر کدام به جای خود محفوظند . اما هرگز نمیتوان بر مبنای استثناها قاعده ای فراگیر تاسیس نمود و تبیین کرد و آن را تعمیم نمود.لذا از اهل تحقیق و کسانی که به سرنوشت و نسل جوان آن حساس می باشند دعوت میکنم که به اصل این یادداشت ، که برگرفته از اندیشه ها و تفکرات دانشمندان و روانشناسان حاذق در این زمینه میباشد تفکر و تامل نمایند.

M

 روانشناسی تعلیم و تربیت را میتوان اینگونه بیان نمود، که انسان نوعا دارای اراده و آزادی انتخاب میان نیک و بد و خیر و شر است ؛ این نیرو در اغلب افراد به علت ساختمان جسمی و روحی قوی و در حد اعتدال موجود است. ولی بعضی چون دیوانگان ، آن را به کلی فاقدند. در میان این دو ، حدود و درجاتی وجود دارد که به آن نسبت افراد متمایل به خیر شده و از شر میگریزند و میزان تقوای هر کس متناسب با قدرت مقاومت در برابر جرم میباشد. جای انکار نیست که محیط میتواند شخص را بزهکار بار بیاورد . زیرا فردی که پایش به مراکز فساد کشیده شد و یا به محیط های مشکوک رفت و آمد کرد به احتمال قوی میتوان گفت که چنین فردی به زودی فاسد و بزهکار خواهد شد. اما نیروی اراده انسانی نیز میتواند او را در برابر نفوذ مخرب محیط حفظ کند ، که این امر به اراده خود فرد و محیطی که در آن تربیت یافته بستگی دارد؟ که به هرزگی بپردازند یا از آن بگریزد ؛ دوستان خود را از میان افراد صالح برگزیند یا طالح به مراکز فساد برود یا نه...احتمال بروز بزهکاری را در خود بارور سازد و یا آنکه از هر شاعبه ای برکنار ماند . نتیجه ای که در شروع این بحث به دست می آید این است که عوامل تربیتی را باید استمرار و ادامه داد تا روحیات خوب و مثبت به صورت عادت درآیند ، دوام و بقاء پیدا کنند تا انسان بتواند خوب را از بد تشخیص دهد . (نکته ) پروردگار حکیم اراده فرموده است ، بشر را مختار بیافریند و او را در گزینش خوب و بد ، هدایت و ضلالت و فضیلت و رذیلت آزاد بگذارد و برای آنکه آزادی مایه بدبختی و تیره روزی وی نشود، به گمراهی گرایش نیابد و از سعادت و کمال لایق خود محروم نگردد ؛ او را از نعمت عقل برخوردار ساخته است تا بتواند در عقاید و اعمال خود مطالعه کند . با راهنمایی عقل مسیر صحیح و ناصحیح را تشخیص دهد ، پاکی را از ناپاکی بشناسند و خود آزادانه راه حق یا باطل را انتخاب نماید . همانگونه که در قرآن کریم آمده است که ما انسان را از نطفه ی مخلوط آفریده ایم و در معرض امتحان قرار می دهیم ؛ از این رو به وی شنوایی و بصیرت اعطا کردیم ، ما انسان را به راه راست هدایت نمودیم ، اوست که میتواند شکر گزار هدایت ما باشد و از آن پیروی کند و یا هدایت ما را کفران نماید و از آن سر باز زند. ( در کتاب تعلیم و تربیت اسلامی مجید رشیدپور آمده است که ) در دنیای امروز آموزش خانواده ضرورتی انکار ناپذیر محسوب می گردد : ورود تکنولوژی به کشورهای جهان سوم و ایجاد تحولات سریع در جوامع در حال توسعه و فشار فرهنگی اقتضاء میکند تا پدران و مادران با دستاوردهای جدید تعلیم و تربیت آشنا شوند و با بکار گیری روشهای تربیتی صحیح به پرورش فرزندان خود اهتمام ورزند...در امر تعلیم و تربیت ، خانه و مدرسه مکمل یک دیگر هستند و اگر کارگزاران این دو نهاد سرنوشت ساز شناخت کافی از مسائل تعلیم و تربیت داشته باشند حاصل کار آنها ارزشمند تر و ثمر بخش تر خواهد بود. بنابراین دست اندرکاران آموزش و پرورش باید سهم بیشتری برای برنامه های مربوط به آموزش خانواده منظور دارند و همه ی امکانات علمی و آموزشی و اجرایی جامعه را برای این امر مهم بکار گیرند . هرچند بایستی توجه داشت که : خانه اولین مدرسه تربیت اخلاقی است . کودک به تدریج بر اساس مشاهدات روزمره ، پایه های اخلاقی خودرا پی ریزی می کند.در محیط خانه اگر با دروغ آشنا شود ، بدون شک دروغگویی را می آموزد ، اگر در محیط پر از خشونت و فساد پرورش یابد نمیتوان از او مهربانی و صفا را انتظار داشت . کودکی که از پدر و مادر خود عاطفه ندیده باشد ، برای گذشت و عاطفه ارزش کمتری قائل خواهد بود ؛ بنابراین خانه اولین پرورشگاه اطفال است . از نظر خوبی و بدی تابع عواملی است که در آنجا حکمفرماست. اگر اداره کنندگان خانه دارای روش صحیح و اخلاق نیک باشند کودکان بخوبی پرورش یافته ، افرادی فعال و خوشبخت خواهند بود . در هر صورت انسان بر اساس فطرت از آغاز تولد برای تربیت پذیری آمادگی دارد . بدیهی است هرچه در این مهم در سنین پایین تر انجام گیرد نتایج آن درخشان تر خواهد بود... در هر صورت از منظر کارشناسان تربیتی که اجماع نظر دارند ، میفرمایند تعلیم و تربیت به معنای ایجاد تحول و تغییر در ابعاد وجودی و رفتاری انسان ، به منظور سازندگی و جهت دهی او به سوی مقصدی معین امری مهم و سرنوشت ساز است . هر گونه اصلاح و سازندگی در فرد و جامعه از طریق تعلیم و تربیت صورت میگیرد . اهمیت آن برای انسان بدان حد است که کودک جاهل به لحاظ اصل خلقت را عالم و دانا می سازد و دلبسته به زرق و برقها و اسباب بازیها به درجه ای می رساند که حاضر باشد از جان و مال خود در راه هدف و مقصد ارزنده ای مایه بگذارد . اهمیت تربیت آنگاه معلوم خواهد شد که فرد یا افرادی محروم از تربیت را در نظر آوردیم . درآن صورت ما با انسان حیوان نمایی مواجهیم بلکه او را در معرض کمبودها و نارسایی هایی می بینیم که وضع او را از حد حیوان هم متنزل تر خواهد کرد . وجود این همه نابسامانی ها ، جرائم انحرافات ، و اختلافات در مواضع افراد حاکی از نقض یا فقدان تربیت آنها است .... ادامه دارد



تعلیم و تربیتاهمیت تربیتاصلاح و سازندگی