نظریه چهره های مشهور روانشناسی شخصیت

14 اردیبهشت 1403 - خواندن 7 دقیقه - 84 بازدید

 نظریه چهره های مشهور روانشناسی شخصیت 

برخی از مشهور ترین شخصیت های روانشناسی اثری ماندگار و مهم در شخصیت شناسی به جا گذاشته اند. برای درک بهتر نظریه های روانشناسی شخصیت بهتر است ، در مورد نظریه این روان شناسان و مشارکت آنها در روانشناسی اطلاعاتی کسب کنیم. 

روانشناسان و محققان نظریه های شخصیت شناسی متعددی را مطرح کرده اند. 

۱. نظریه شخصیت زیگموند فروید 

زیگموند فروید ( ۱۹۳۹ _ ۱۸۵۶ ) بنیان گذار نظریه روانکاوی بود. نظریه های او بر اهمیت ضمیر ناخودآگاه ، تجربیات دوران کودکی ، رویاها و نمادگرایی تاکید دارند. نظریه رشد روان جنسی فروید نشان داد که کودکان طی یک سری مراحل 

پیشرفت می کنند. در هر مرحله انرژی لیبیدینال ( نیرویی که همه رفتارهای انسان را کنترل می کند. ) 

بر قسمت های مختلف بدن متمرکز می شود. تکمیل موفق آمیز یک مرحله به فرد اجازه می دهد ، تا به مرحله بعدی رشد برسد. شکست در هر مرحله منجر به اصلاحاتی می شود که در شخصیت بزرگسالی تاثیر دارد. این نظریه از شناخته شده ترین و بحث برانگیز ترین نظریه ها است. 

۲. نظریه شخصیت اریک اریکسون 

اریک اریکسون ( ۱۹۹۴ _ ۱۹۰۲ ) روانشناسی بود که توسط آنا فروید آموزش دیده بود. نظریه روانی اجتماعی اریکسون نحوه رشد شخصیت را در طول عمر توصیف می کند. برخی از جنبه های نظریه اریکسون همانند نظریه فروید توسط محققان امروزی منسوخ شده است. اریکسون ۸ مرحله روانی اجتماعی را توصیف می کند. هر مرحله نقش مهمی در رشد شخصیت و مهارت های روانی فرد ایفا می کند. در طول هر مرحله شخص با یک بحران رشدی روبرو می شود که به عنوان نقطه عطفی در رشد عمل می کند. تکمیل موفقیت آمیز هر مرحله باعث رشد شخصیت سالم می شود. اریکسون بیشتر به تاثیر تعاملات اجتماعی بر رشد شخصیت علاقه مند بود. 

 

۳. نظریه شخصیت آبراهام مزلو 

آبراهام مزلو ( ۱۹۷۰ _ ۱۹۰۸ ) روان شناس اومانیستی 

( انسان گرا ) بود. این روان شناس نظریه ای بر پایه 

سلسله مراتب نیازها مطرح کرد. او معتقد بود که برخی نیازهای ذاتی در هدایت رفتار افراد تاثیر گذارند. مانند نیاز به عشق و محبت ، نیازهای فیزیولوژیکی ، نیاز به ایمنی و امنیت ، نیاز به عزت نفس و خود شکوفایی. 

۴. نظریه شخصیت آیزنک 

آیزنک نظریه شخصیتی را بر اساس عوامل بیولوژیکی ارائه داد. او معتقد بود افراد نوعی سیستم عصبی را به ارث می برند که بر توانایی آن ها بر یادگیری و سازگاری با محیط تاثیر می گذارد. زمانی که آیزنک در بیمارستان روانپزشکی در لندن کار می کرد ، مجموعه ای از سوالات مربوط به رفتار را جمع آوری کرد. با استفاده از این سوالات ۷۰۰ سرباز را که درگیر اختلالات عصبی بودند ، ارزیابی کرد. او متوجه شد ، بین پاسخ ها به طور طبیعی ارتباط وجود دارد. آیزنک از تکنیکی به نام تحلیل عاملی استفاده کرد. این تکنیک رفتار را به تعدادی از عوامل محدود می کند. او دریافت که می توان رفتار را با دو بعد نشان داد : 

○ برون گرایی / درون گرایی 

○ روان رنجوری / ثبات. 

شخصیت شناسی برون گرایی _ درون گرایی 

افراد برون گرا معاشرتی بوده و مشتاق هیجان و تغییر هستند. این افراد را معمولا به بی خیال و خوش بینی می شناسند. آنها به احتمال زیاد ریسک 

می کنند و به هیجان علاقه مندند. افراد درونگرا در طرف دیگر این مقیاس قرار می گیرند. این افراد ساکت و محافظه کار هستند. در زمانی که بیش از حد برانگیخته شده اند ، از احساس و تحریک خودداری می کنند. این افراد معمولا اقدامات خود را 

برنامه ریزی کرده و احساسات خود را کنترل می کنند. افراد درون گرا معمولا جدی ، قابل اعتماد و بدبین هستند. جالب است بدانید که تغییر شخصیت ممکن است.

شخصیت شناسی روان رنجوری _ ثبات 

سطح روان رنجوری شخص با واکنش پذیری سیستم عصبی سمپاتیک او تعیین می شود. معمولا 

سیستم عصبی افراد با ثبات در شرایط استرس زا واکنش کمتری نشان می دهد و آرامش خود را حفظ 

می کند. از طرف دیگر فردی که دارای شخصیت روان رنجور است ، بسیار ناپایدار بوده و مستعد واکنش بیش از حد به محرک ها است. این افراد ممکن است ، سریعا نگران ، عصبی یا دچار ترس شوند. آنها به شدت احساسی هستند و سریعا به استرس پاسخ می دهند. 

شخصیت شناسی روان پریشی 

آیزنک در مطالعات بعدی بعد سوم شخصیت یعنی روان پریشی را اضافه کرد. این افراد به عنوان مثال فاقد حس همدلی ، بی رحم ، تنها ، پرخاشگر و دردسرساز هستند. این علائم به سطح بالای تستوسترون مربوط می شود. هر چه میزان تستوسترون بیشتر باشد ، سطح روان پریشی نیز بالاتر می رود. سطوح پایین تستوسترون مربوط به رفتار متعادل تر و طبیعی است. 

کتل معتقد بود که نمی توان شخصیت را تنها با ۲ یا ۳ بعد رفتار درک کرد. برای به دست آوردن تصویر واضحی از شخصیت فرد باید ویژگی های بیشتری بررسی شود. 

۵. نظریه شخصیت صفات ۱۶ عاملی کتل ( PF ) 

به نقل از very well mind ، کتل با دیدگاه آیزنک مخالف بود. او معتقد بود که نمی توان شخصیت را 

تنها با ۲ یا ۳ بعد رفتار درک کرد. برای به دست آوردن تصویر واضحی از شخصیت فرد باید ویژگی های بیشتری بررسی شود. او با بررسی و ارزیابی داده ها توانست ۱۶ عامل شخصیتی مشترک را برای همه افراد پیدا کند. کتل این ۱۶ ویژگی شخصیتی را به صورت جدول زیر بیان کرد. 

عامل شخصیتی ، امتیاز در حد پایین ، امتیاز در حد بالا 


صمیمیت ، سرد و خود خواه ، حمایتی و آرامش بخش 

 

 

 

استدلال ، استدلال عینی و ناپایدار ، استدلال انتزاعی 

 

 

 هیجان ، عدم ثبات عاطفی ، آرام و با ثبات 

 

 

پرخاشگری ، متواضع ، کنترل کننده و سخت 

 

 

شادابی ، غمگین و مهار شده ، سرزندگی و عاشق سرگرمی 

 


وظیفه شناسی ، سرکش ، تطبیق باشرایط 


قاطعیت ، خجالت زده ، جسورانه 



حساسیت ، غیر احساسی و یک دنده ، حساس و نرم خو 



پارانوئید ، خوش باور و اعتماد کننده ، بدگمان و شکاک 

 


درون گرایی ، برون گرا با روابط دوستانه ، درون گرایی و تمایل به سکوت 


 

اضطراب ، اطمینان کامل ، بی اعتمادی به خود 


تجربه گرایی ، محافظه کار ، تجربه گرا 


استقلال ، خود کفا ، متکی به دیگران 

 

کمال گرایی ، بی نظم و آشفته ، منظم و کامل 


تنش ، آرام ، مضطرب 


وجدان ، با وجدان ، مصلحت گرا 


۱۶ عامل شخصیتی 

روانکاوی