تفکر راهبردی

27 دی 1401 - خواندن 5 دقیقه - 306 بازدید

بسمه تعالی

«علم کاربردی»(2)؛ تفکر راهبردی

چنان که در یادداشت قبل بیان شد، اقتضای شکل گیری علم کاربردی توجه به شرایط بومی و همچنین نیازهای مخاطب است. در ادامه، سومین ملاحظه تبیین می شود 

ملاحظه (3). تقویت تفکر راهبردی

برخی بر این اعتقاد هستند که اگر مطالعه علمی ای در نهایت پیشنهاداتی در خصوص کارهایی که باید انجام شود و یا باید از آن ها پرهیز نمود، ارایه نماید؛ آن تحقیق کاربردی خواهد بود. اگر چه این برداشت در کلیت آن درست می نماید اما مساله اصلی در ماهیت و محتوای همان «پیشنهادات اجرایی»است. از این منظر می توان بین چهار دسته از پیشنهادات تفکیک قائل شد:

الف. پیشنهادات انتزاعی. منظور آن دسته از راهکارهایی است که صرفا بر پایه تحلیل نظری حاصل آمده و تنها وجه منطقی و فلسفی دارند. این پیشنهادات اگر چه بخاطر بنیان فلسفی و یا توجیه منطقی شان قابل توجه هستند، اما باید توجه داشت که ضرورتا «کاربردی بودن مطالعه علمی» را تایید نمی کنند. واقع امر آن است که بین «واقعیت موجود جامعه» با «تصویر انتزاعی ما از جامعه» فاصله وجود دارد و چنان نیست که «امر موجود» مانند «امر ذهنی ما» خالص و یمدست باشد. با این تفسیر می توان گفت که اتقان فلسفی و منطقی برای «کاربردی بودن» ضروری است اما کافی نیست. کفایت پیشنهادات اجرایی وقتی حاصل می شود که یافته های علمی مزبور در بستر متن اجتماعی قرارگرفته و حک و اصلاح شوند.در غیر این صورت، پیشنهادات علمی خوب و با پشتوانه مستندات علمی بسیار خواهند بود، که در عمل نمی توانند راه حل کامل مساله جامعه باشند.

ب. پیشنهادات تصنعی:این گونه از پیشنهادات نتیجه فعالیت محققانی است که از قبل برای مساله ای، تحلیل و راه حلی دارند (این راه حل ها می تواند بدلایل مختلفی چون تعلقات علمی، تعلقات حزبی و جناحی، تعلقات اعتقادی، تعلق به منافع فردی و یا گروهی و ... پدید آمده باشند). سپس از «روکشی علمی» برای موجه ساختن آن استفاده می نمایند. در واقع «تحقیق علمی» در این حالت «حقیقت جو» نیست بلکه ابزاری است در دست محقق تا از این طریق اهداف پیشینی خود را دنبال نماید. در این راه چون «علم» اعتباری دارد، از آن برای بازتولید نظرات قبلی شان استفاده می نمایند. این گونه از پیشنهادات در واقع نه تنها موید «علمی بودن» نیستند، بلکه با ماهیت علم هم تعارض دارند و می توان ادعا نمود که اصل علم مورد تعرض واقع شده است.

پ. پیشنهادات تجربی: این دسته از پیشنهادات نتیجه تجاربی است که یک محقق در گذر زمان و تعامل با موضوع به تدریج بدست می آورد. تحلیل ارزش این تجارب بسیار دشوار است و با گونه های مختلفی از این پیشنهادات روبرو هستیم که در طیفی مرکب از «ضد علمی»، تا «غیر علمی»، «فراعلمی»، و «علمی» قرارمی گیرند. اگر چه مجال ورود به همه این گونه ها در این یادداشت نیست، به ذکر همین نکته بسنده می کنیم که «تجربه مدیریت شده» می تواند نقشی مثبت در این زمینه ایفا نماید و به عنوان گونه ای مهم از «علم کاربردی» مطرح شود؛ اگر چه هزینه های آن نیز بالا است. در مجموع گروش به «علم تجربه بنیاد» می تواند روشی برای رسیدن به «علم کاربردی» باشد، اما باید توجه داشت که اولا. هزینه بالایی دارد، ثانیا. ریسک سلامت این روش بسیار بالا است. به این معنا که احتمال انحراف این روش به گونه های ضدعلمی و غیر علمی وجود داردو همین احتمال بالا می تواند حل مسائل جامعه را مخدوش و مشکلات را دوچندان نماید.

ت. پیشنهادات راهبردی. این دسته از پیشنهادات از رهگذر تعامل ملاحظات انتزاعی (فلسفی و منطقی) و شریط اجتماعی، بدست آمده و می توان آن ها را بهترین دلیل برای «علم کاربردی» به شمار آورد. در واقع ملاحظات نظری با مولفه های اجتماعی ترکیب شده و در نهایت پیشنهاداتی تولید می شود که با منطق علمی و شرایط جامعه مخاطب بیشترین تناسب را دارند. این ترکیب بسیار مهم و دقیق است و از آن به «تفکر راهبردی» یاد می شود که توان جمع بین این دو حوزه را به صورت توامان دارد. به همین خاطر است که «افرادی که دارای تفکر راهبردی هستند» افرادی متمایز از «نظریه پردازان صرف» و یا «مدیران اجرایی» به حساب آمده و در الگوی آموزشی و تربیتی متفاوتی پرورش می یابند.

در مجموع تاکید ملاحظه حاضر آن است که برای رسیدن به علم کاربردی لازم است که نظام آموزشی و پژوهشی در هر کشوری،نسبت به تربیت «استراتژین» در کنار نظریه پرداز و مدیر هم اقدام نماید. چرا که این استراتژین ها هستند که بیشترین سهم را در تولید علم کاربردی دارا می باشند. 

 

فلسفه علمعلم کاربردیراهبردتفکر انتزاعی